شعرطنزگوناگون _ سری ششم
يادم آن روزی که بودم اولی
ناز و طناز و عزیز و فلفلی
شاه خانه بودم و با داد و دود
هر چه را می خواستم آماده بود
وای از آن روزی که آمد دومی
نق نقو و بد ادا و دمدمی
من وزير گشتم و افتادم به چاه
دومی هم جای من شد پادشاه
تا به خود آيم و خودداری کنم
سومی هم آمد و شد خواهرم
دختری زيبا و خوشرو مثل ماه
من و داداشم کشيديم سوز و آه
جای سبزی و نشاط و خرمی
سر رسيد از روزگاران چهارمی

ادامه مطلب